کد مطلب:77705 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

خطبه 221-درباره تقوا











و من خطبه له علیه السلام

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

«فان تقوی الله مفتاح سداد و ذخیره معاد و عتق من كل ملكه و نجاه من كل هلكه. بها ینجح الطالب و ینجو الهارب و تنال الرغائب، فاعملوا و العمل یرفع و التوبه تنفع و الدعاء یسمع و الحال هادءه و الاقلام جاریه.»

یعنی پس به تحقیق كه پرهیزكاری از جهت خدا كلید گشایش درستی علم و عمل است و اندوخته از برای آخرت است و آزادی از هر مملوك بودن است و رستگاری از هر هلاك شدن است، به سبب تقوی فائز و واصل می شود به مطلوبش هر طلب كننده ی ثوابی و نجات می یابد هر گریزنده ی از عذابی و رسیده می شود به عطاها و نوالهای مرغوبی، پس عمل و عبادت كنید در حالتی كه عمل بالا برده می شود و توبه نفع برده می شود و دعا شنیده می شود و حال شخص آرمیده است و اضطراب مرگ در حال او نیست و قلمهای كرام الكاتبین در حركت است، نه اینكه فارغ شده است از نوشتن به سبب مردن شما.

«و بادروا بالاعمال عمرا ناكسا، او مرضا حابسا، او موتا خالسا، فان الموت هادم لذاتكم و مكدر شهواتكم و مباعد طیاتكم. زائر غیر محبوب و قرن غیر مغلوب و واتر غیر مطلوب. قد اعلقتكم حبائله و تكنفتكم غوائله و اقصدتكم معابله و عظمت فیكم سطوته و تتابعت علیكم عدوته و قلت عنكم نبوته، فیوشك ان تغشاكم دواجی ظلله و احتدام علله و حنادس غمراته و غواشی سكراته و الیم ارهاقه و دجو اطباقه و جشوبه مذاقه، فكان قد اتاكم بغته، فاسكت نجیكم و فرق ندیكم و عفی آثاركم و عطل دیاركم و بعث وراثكم: یقتسمون تراثكم، بین حمیم خاص لم ینفع و قریب محزون لم یمنع و آخر شامت لم یجزع.»

[صفحه 912]

یعنی و بشتابید به سوی عبادات از جهت زیست كردن واژگون شده به قوا و حواس و یا از جهت مرض منع كننده ی از كار و یا از جهت مرگ در رباینده ی حیات، پس به تحقیق كه مرگ ویران كننده ی لذتهای شما است و تیره سازنده ی شهوتهای شما است و دورگرداننده ی مقصودهای شما است، زیارت كننده ای است غیر دوست داشته شده و همسری است غیر مغلوب شونده و قاتلی است غیر خون خواسته شده. به تحقیق كه در آویخت در شما دامهای او و فروگرفت به شما مصیبتهای او و قصد شما كرد و به سوی شما انداخته شد پیكانهای تیر او و بزرگ گشت در شما قهر او و پیاپی بر شما رسید دشمنی او و اندك گشت از شما دوری او، پس نزدیك است كه بپوشاند شما را و برسد به شما تاریكیهای او بر خشم او و زبانه كشیدن مرضهای او و تاریكی های شدید سختیهای او و بی هوشیهای شدت جان كندن او و دردهای بیرون كردن روح او و تاریكی فروگیرنده ی او و بد طعمی چشیدن او، پس گویا كه آمده است شما را ناگاه، پس ساكت و خاموش ساخت راز گویندگان با شما را و متفرق گردانید نداكنندگان شما را و معطل و بیكار از صاحبش ساخت خانه های شما را و برانگیخت وارثهای شما را كه قسمت كنند میراث شما را در میان خویش مخصوصی كه نفع نبخشد و خویشاوند اندوهگینی كه منع نكند و خویش دیگر ملامت كننده (ای) كه جزع نكند.

«فعلیكم بالجد و الاجتهاد و التاهب و الاستعداد و التزود فی منزل الزاد و لاتغرنكم الدنیا كما غرت من كان قبلكم من الامم الماضیه و القرون الخالیه، الذین احتلبوا درتها و اصابوا غرتها و افنوا عدتها و اخلقوا جدتها، اصبحوا و مساكنهم اجداثا و اموالهم میراثا، لایعرفون من اتاهم و لایحفلون من بكاهم و لایجیبون من دعاهم.»

یعنی پس بر شما باد سعی و تلاش كردن و مهیا و آماده شدن و توشه برداشتن در منزل توشه كه دنیا است و باید فریب ندهد شما را دنیا هم چنانكه فریب داد كسانی را كه بودند پیش از شما از امتان گذشته و جمعیتهای درگذشته، آنچنان كسانی كه دوشیدند شیر منفعت دنیا را و برسیدند به عزت و اعتبار دنیا و نیست گردانیدند در اهم شمرده شده ی دنیا را و كهنه گردانیدند لباسهای نو دنیا را، صبح كردند در حالتی كه مسكنهای

[صفحه 913]

ایشان قبرهای ایشان است و مالهای ایشان میراث است، نمی شناسند كسی را كه بیاید نزد ایشان و اعتنا نمی كنند به كسی كه بگرید برایشان و جواب نگویند به كسی كه بخواند ایشان را.

«فاحذروا الدنیا، فانها غداره خدوع، معطیه منوع، ملبسه نزوع، لایدوم رخاوها و لا ینقضی عناوها و لا یركد بلاوها.»

یعنی پس كناره گیرید از دنیا، پس به تحقیق كه دنیا مكار است خدعه كننده است، دهنده است بازگیرنده است، پوشاننده است بركننده است، همیشه نیست آسایش او و منقضی نمی شود رنج و تعب او و فرونمی نشیند بلا و مصیبت او.

منها فی صفه الزهاد، یعنی بعضی از آن خطبه است در صفت زاهدان:

«كانوا قوما من اهل الدنیا و لیسوا من اهلها، فكانوا فیها كمن لیس منها، عملوا فیها بما یبصرون و بادروا فیها ما یحذرون. تقلب ابدانهم بین ظهرانی اهل الاخره، یرون اهل الدنیا یعظمون موت اجسادهم و هم اشد اعظاما لموت قلوب احیائهم.»

یعنی باشند زهاد جماعتی از اهل دنیا به حسب ظاهر و نیستند از اهل دنیا به حسب باطن، پس باشند در دنیا مثل كسی كه نیست از اهل دنیا، مثل ملائكه، عمل می كنند به سبب چیزی كه می بینند از فنای دنیا و رجوع به سوی آخرت و تعجیل و شوق می نمایند در دنیا به موتی كه به حسب طبیعت اجتناب می كنند از او. متقلب و متحرك است بدنهای ایشان در میان وسط اهل آخرت، یعنی می بینند و مشاهده می كنند از شدت یقین بدنهای خود را كه می گردند با اهل آخرت در قیامت. می بینند اهل دنیا را كه بزرگ می دانند مردن بدنهای خود را و ایشان بسیار بزرگتر می دانند مردن دلهای زندگان خود را به سبب نداشتن حیات علم و معرفت.

[صفحه 914]


صفحه 912، 913، 914.